ایدئولوژیهای خودحقیقتپندار در مسیر طبیعی حذف شدن، به رویاهای خویشبافته چنگ میزنند و بدون اینکه حتی بفهمند و در اوج لذت و حسِ تعالی و خوشبختی به زبالهدان افکار تاریخ پاشیده میشوند
پاژ نیوز | با پیشرفتهای سختافزارانه فناوری و ظهور پدیدههای جدید در زندگی روزمره، نرمافزار یا تفکر انسان نیز باید بهروز شود تا بتواند روی این سختافزارهای جدید، درست کار کند.
یکی از مهمترین وظایف فلسفه بهروز نگه داشتن نرمافزار ماست. بماند که گاهی خودش میشود، مانع بهروزرسانی و عامل انسداد تفکر. منظور زمانی است که یک فکر تبدیل به ایدئولوژی میشود و به قدرت آغشته.
اینجاست که قدرت تخریبگری بسیار زیادی پیدا میکند. در واقع این مسیر نیز از مجرای تطور(Evolution) سختافزار و نرمافزاری میگذرد.در این مسیر یک سختافزار (بدن انسان) توانسته است به کمک نرمافزار ذهن بر جهان اطراف خویش حاکم شود.
اینکه چهقدر تطور گندم در این مسیر نقش داشته، بحثی درست و بسیار طولانی است که سر آخر ما را به این نتیجه میرساند که ما طُفیلی علفهایی چون گندم، برنج و جو بودهایم و همزمان عامل پخش این علفها در زمین.
تمام پویهی آنچه که «هست» به سوی «بودن» و «زندگی» است؛ گرچه که قطار زمان مسیر دیگری دارد؛ #مرگ و نیستی. بماند که ما از نیستی هیچ چیز نمیدانیم چون در هست مطلق غوطهوریم.
پس طبیعی است که ایدهای دوست داشته باشد زنده بماند. برای زنده ماندن تنازع را هم انتخاب میکند. میجنگد و هر تفکری جز خودش را از بین میبرد تا بتواند ادامهی حیات دهد.
غافل از اینکه تطور بیشتر از تنازع بر «توافق» متکی است. انسان بر زمین حاکم نشد، چون که از سایر موجودات قویتر بود (بینهایت دلیل هست برای ضعیف بودن انسان مقابل سایر جانداران) ما بر زمین حاکم شدیم، چون خود را با سختیها وفق دادیم و فقط یک وظیفه را بهخوبی جلو بردیم؛ «زنده ماندن» همین.
ایدئولوژی شما تا زمانی که میپندارد فقط خودش حق حیات دارد، محکوم به نابودی است. چون این تفکر باعث حذف دیگر افکار میشود و ناگهان به جایی میرسیم که ایدئولوژی علیه ایدئولوژی وارد عمل میشود و خودش را از بین میبرد.اما تفکر پشت ایدئولوژی زنده میماند و در مییابد که تمام ارزش آن نه به حاکم شدن، بلکه به ادامهی حیات است.
برای نمونه، مارکسیسم هنوز زنده است، چون حسابی نقد و حتی تحقیر شده و چکش خورده و از آن چیزی مانده که هنوز نای پاسخ گفتن دارد. (مهم نیست که شما این پاسخ را قبول دارید یا نه. مهم این است که او همچنان زنده است و چه چیزی از این مهمتر؟)
اما امروز سختافزارها و فناوریهای مرتبط با آن مدام در حال تغییر شکلاند. حتی در مدتی بسیار بسیار کوتاه جبر فناورانهی خویش را بر ما تحمیل میکنند.
دقت کردهاید که چهقدر از افکار شما در طول روز قالببندی میشود برای مثلاً یک توییت ۲۷۰ حرفی خوب؟
اینجاست که نرمافزار نیز نمیتواند پا در گِل سنتها و عرفهای دست و پاگیر داشته باشد و مدام از ایدهی پیشین سبقت میگیرد به یک دلیل ساده؛ ادامهی حیات خویش. این وسط تکلیف ایدئولوژیهایی که سفت و محکم میایستند و در اوج بلاهت، خود حقیقتپندارند، بسیار روشن است.
ایدئولوژیهای خودحقیقتپندار در مسیر طبیعی حذف شدن، به رویاهای خویشبافته چنگ میزنند و بدون اینکه حتی بفهمند و در اوج لذت و حسِ تعالی و خوشبختی به زبالهدان افکار تاریخ پاشیده میشوند.
یادادشتی از: علی شاکر