بعد از قیام میمونها و به چالش کشیدن انسانها در پرده سینما گویی اینبار نوبت به مرغها رسیده که حقوق مرغی خود را در سطح جهانی مطالبه کنند.
پاژ نیوز | برخی اوقات انیمیشینهایی به داستانها جان میبخشند که اثبات بیبدیلی بر این باور هستند که انیمشین فقط برای کودکان نیست. سامورایی چشم آبی از نمونههای اخیر بود که زیبایی فرهنگ ژاپنی و انیمه را بار دیگر ثابت کرد هر چند که این اثر یک انیمه اصیل نبود و حتی ژاپنیها نیز آن را نساخته بودند. این ذات شگفتانگیز هنر است که گاهی سبکی چنان طناز و رعنا ظاهر میشود که استادان مکاتب هنری، کلاه به تحسین از سر برمیدارند. این بار قرعه به نام مرغهایی افتاده که همچون یک سامورایی بیباک و بهدنبال عظمت هستند و خاطره آنها با استاپموشن جذاب و خبرکننده “فرار مرغی(۲۰۰۰)” برای همیشه برخی از نورونهای مغز ما را اسیر خود کرده است. با این وجود آیا فرار مرغی ۲ نیز بهچنین جایگاهی دست پیدا می کند.
وقتی سال ۲۰۰۰ فیلم فرار مرغی را برای پایان دادن به یک بعدازظهر کسل کننده انتخاب کردم، تصور نمیکردم این استاپ موشن چنین عمیق و پرمعنا باشد. این انیمیشن موفق، ماجرای مرغهایی با رهبری “جینجر” است که باور میکنند، برای کارهای بزرگتری خلق شدهاند تا انجام اموری همچون تخم گذاشتن و انتظار برای سلاخی شدن در مزرعه. نکته جالب ماجرا، حضور یک خروس با نام” راکی” در بین مرغها است که با ورود خود باعث میشود، آنها بعد از کشمکش فراوان به یک تیم واحد تبدیل شوند و فرار مرغی را رقم بزنند.
در حقیقت این داستان مرا به یاد داستان منطقالطیر عطار میانداخت که با حضور هدهد در بین مرغها قوس تحول آنها شروع میشود و سرانجام در قالب سیمرغ بهشکوه حقیقت خود میرسند. یک نمای جالب تداعیگر این مفهوم در فیلم فرار مرغی(۲۰۰۰)، پرنده بزرگ مکانیکی است که با همت همه مرغها به پرواز در میآید و زنجیر بردگی خود را پاره میکند.
اگر آردمن هنوز نامی ناآشنا برای شما است، باید گفت بهحسب قضاوقدر حتما با “والاس” مخترع مفتون پنیر و “گرومیت” سگ وفادار و باهوش وی یا “شان گوسفند” که از مخلوقات جذاب این استودیو بریتانیایی هستند در تلویزیون ایران آشنا شدهاید. البته انصافا شهرت آردمن مدیون حماسه خلق فیلم بلند فرار مرغی است.
ساخت قسمت اول فرار مرغی خود یک ماجراجویی بزرگ بود؛ چراکه اولین تلاش استودیو برای ساختن فیلم بلند استاپموشن آن هم با صرف هزینهای در حدود ۴۵ میلیون دلار بود که البته با فروش بیش از ۲۲۷ میلیون دلار ثابت شد، آردمن میتواند تخم طلا نیز بگذارد.
عوامل فیلم قسمت اول، اثر خود را یک گرتهبرداری از فیلم “فرار بزرگ(۱۹۶۳)” معرفی میکنند و گویی اصرار خاصی دارند که در اثر خود انسانها را موجودی خبیث یا حداقل احمق معرفی کنند. شاید اگر ما نیز با شکستن پوسته تخممرغ و همچون یک مرغ (مقتول همیشگی مراسم عزا و عروسی) پا به این جهان میگذاشتیم و تمام عمر خود در پستو یا نهایتا یک مرغداری کوچک و پرجمعیت روزگار میگذرانیم تا سرانجام تنها سرنوشت مختوم خود را با فرود آمدن یک تیغه تبر تجربه کنیم با پیتر لرد و نیک پارک کارگردانهای این اثر همدلی بیشتری میکردیم. حداقل واکنش مخاطبان و منتقدان و البته گیشه نشان داد که این دو انگلیسی بهخوبی از پس ایجاد همدلی مخاطب با مرغهای چشم پلاستیکی و بدن دوکی جذاب برامدهاند و خانم “تویدی” نهتنها یک کابوس برای مرغها؛ بلکه ضدقهرمان آزادیخواهان است که باید در مقابل جینجر مرغ حنایی آزادیخواه زانو بزند. بیش از دو دهه گذشت و تاکنون در ذهن ما جینجر مرغ قهرمان در کنار راکی خروس آمریکایی با دیگر همنوعان زندگی در اتوپیا مرغی را تجربه میکرد؛ لیکن اردمن تصمیم گرفت پردهای جدید از این زندگی با نام “فرار مرغی: ظهور ناگت” را با کارگردانی “سام فل” و براساس سناریوی “کیرک پاتریک” و “جون اوفاریل” در دنیای استاپ موشن به نمایش بگذارد.
در فیلم “فرار مرغی: ظهور ناگت” موتور تحول و خلق موقعیتهای جدید تولد فرزند جینجر و راکی به نام “مولی” است که از همان لحظه نخست پا گذاشتن به سرزمین رویایی مرغها با شور و اشتیاق وصفناپذیری بهدنبال تجربه و کشف دنیا است و نهتنها زندگی والدین خود؛ بلکه زندگی ساکنین این جزیره خوشبختی را بهسمت چالش بزرگی سوق میدهد. جینجر و راکی تصمیم گرفته بودند گذشته خود را فراموش کنند؛ ولی شاید بهتر بود قبل از تصمیم به پدرومادر شدن این تصمیم را میگرفتند؛ چرا که فرزندان دوست دارند دنیای فردا را خودشان داشته باشند که یا آن را مییابند یا آن را میسازند؛ حتی اگر برای آن تاوان سختی بدهند.
همانطور که کارگردان قسمت اول باوجود ۴ نامزدی اسکار جای خود را به تیم هنری جدید داد، “جولیا صوالحه” صداپیشه جینجر نیز جای خود را به “تندی نیوتن” و “میل گیبسون” صداپیشه راکی، خروس جذاب آمریکایی، جای خود را به” زکری لیوای” داد تا با این ترکیب جدید گیشهها تسخیر شود. حقیقت این است که با وجود هر لحظه تولد یک نگاه نو به هرچیز، در دنیای واقعی هم هیچ خوشبختی همیشگی نیست؛ پس در جزیرهای که ساکنان آنها نیز تنها مرغها و دو خروس هستند، چرا باید اینگونه باشد.
جزیره بهشتیوش مرغها نیز هنوز توسط فیچر و نیک، دو موش دلال که جوینده آشغالهای قدیمی، ولی باکیفیت هستند با دنیای بیرون در ارتباط است و همین کاتالیزور مناسبی برای بهچالش کشیدن خطوط قرمز است.
با اقدام مولی جوان برای کشف دنیای بیرون جزیره هر چقدر منتظر میشویم تا با دیدن خلاقیت و ظرایف همچون قسمت اول فیلم، غافلگیر شوبم، ولی با وجود سردر آوردن وی از یک مرغداری صنعتی چندان هیجان زده نمیشویم. برخلاف ظرایف و تلاش برای باورپذیری که در ساخت دستگاه تولید خودکار پای مرغ در قسمت اول به کار رفته بود، چندان به ابر دستگاه تولید ناگت پرداخته نشده و تکیه بیشتر بر تئوری پرورش مرغها با ایجاد سرخوشی کاذب است تا وحشت مرغهای پرواری از سرنوشت مختوم و دردناک خود به صفر برسد و آنها باور کنند در یک جامعه آرمانی پایان خوش برای آنها در نظر گرفته شده. در واقع فناوری و علم نه برای زندگی بهتر؛ بلکه برای اسارت و بردهگی مدرن بهکار گرفته شده تا زندگی آنها تمام و کمال صرف منافع صاحبان مرغداری و رستوران یا تصمیم گیران پشت پرده باشد. همان کابوس قدیمی، ولی موثر در ماجراهای پینوکیو و پارک بازی که کودکان بازیگوش و کوته نظر را تبدیل به الاغ میکرد.
سم فل بهعنوان کارگردان انیمیشنهایی از این دست فراموش نمیکند که ارجاعاتی به فیلمهای معروفی همچون “ماموریت غیرممکن” و “همسران استپفورد(۲۰۰۴)” داشته باشد. یک ارجاع جالب برخورد مولی با دیواره آسمان کاذب و گنبد شهر خوشبختی است که خاطره نمایش ترومن را در دهن تداعی میکند و نشان میدهد که کودکان در هر دنیایی به مرزها و محدودیتها حساسیتی خاص دارند.
هرچند این تصور ایجاد میشود که گویی صاحبان اثر با خوردن مرغ مشکل خاصی دارند؛ ولی پیام فیلم در هر دو قسمت بر آزادی و قدرت انتخاب تمرکز دارد. شاید برای جامعه محافظهکار ایرانی بهخصوص والدین جوان این فیلمنمونه خوبی باشد تا بدانند مقاومت در برابر فرصتطلبی و آزادیخواهی نسل زد در دنیای امروزی به چه سرعتی میتواند آینده خانواده یا حتی جامعه را دگرگون کند.
اگرچه عوامل فیلم بعد از گذشت دو دهه، هنوز اسیر جذابیتها و طنز قسمت اول هستند، لیکن هرچقدر به انتهای فیلم نزدیک میشویم با بارقههای بیشتری از نبوغ آردمنی لحظات درخشانتری را در فرار مرغی ۲ تجربه میکنبم.
هنوز هم میتوان “فرار مرغی: سرآغاز ناگت” یا “چیکن ران ۲” را اثری جذاب و سرگرم کننده برای کودکان و تا حدی جذاب برای بزرگسالان بهخصوص شیفتگان نوستالژی دانست، البته این پویانمایی پیام و پرومایز مناسبی برای والدین دارد هر چند که روای یک داستان چندلایه و پیچیده نیست و آن این است که کمی گارد را پایین آورده تا بچهها بتوانند آزادنه انتخاب خود را تجربه کنند.
منشتر شده در روزنامه سازندگی