حاشیهنشینی مدیریت شهری، توزیع عادلانه بیتالمال و خدمات شهری را به چالش کشیده، امیدها به طرحهای اجتماعی مسکن است؛ لیکن این طرحها بدون ایجاد زیرساخت لازم، مولد بحران حاشیهنشینی رسمی خواهند بود.
پاژ نیوز | با گذشت سالها هنوز هم مفهوم حاشیهنشینی بهواسطه آرا و نظرات گوناگون و اتخاذ ندابیر متفاوت در ساختارها مبهم و مغشوش است. اگر به همان تعریف رایج کالبدی رجوع کنیم که اسکان غیررسمی در پهنه حاشیه شهر را بهعنوان حاشیهنشینی معرفی میکند، امروز بیش از ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر یا معادل ۹٫۷۱ درصد کل جمعیت شهری ایران در این مناطق زندگی میکنند. البته از دیدگاه اجتماعی حاشیهنشینی را نمیتوان محدودبه زندگی در سکونتگاههای غیررسمی دانست. از همین جهت است که کارشناسان متعقدند بهزودی با چالشهای بزرگتری همچون حاشیهنشینی رسمی مواجهه خواهیم شد.
حاشیهنشینی چالش روز کلانشهرها
روند سریع گسترش شهرنشینی در ایران باعث ایجاد چالشهای فراوان در کشور شده و اگر نگاهی به مشکلات کلانشهرها داشته باشیم متوجه خواهیم شد بزرگ ترین چالش روز این کلان شهرها حاشیهنشینی است.
شهرام دبیری، رئیس شورای کلانشهر ارومیه در پاسخ بهوسعت حاشیهنشینی و علت اصلی حاشیهنشینی بیان میکند: در ارومیه ملاک معمول برای سنجش حاشیهنشینی، تعداد سکونتگاهای غیررسمی یا اراضی قولنامهای است که بین ۳۰ تا ۴۰ درصد میباشد. در ارومیه مسئله حاشیهنشینی ریشهدار است. علت اول بحث مهاجرتها است که بهخاطر مسایل امنیتی و مرزی پیش آمد. همچنین روستاهایی که بهمرور زمان بزرگتر شدند، همچنان که شهرها رشد کردند و روستاها به این شهرها الحاق شدند و البته بافت خودشان را حفظ کردند. ادامه این مهاجرت خود یک بحث است. فقر نیز از مهمترین مسایلی است که باعث میشود، افراد به مناطق حاشیهنشین کوچ کنند؛ چرا که زندگی در این نواحی ارزانتر تمام میشود.
یونس شهنوازی رئیس شورای کلانشهر زاهدان نیز درباره تاثیر و وضعیت حاشیهنشینی میگوید: در کشور ما یکی از معضلات اصلی کلان شهرها همچون زاهدان موضوع حاشیهنشینی است. در شهر زاهدان باتوجهبه سرشماری که اظهار میکند ۷۰۰ هزار نفر جمعیت داریم و بهنظر من امروز بیش از ۱ میلیون نفر در شهر زاهدان سکونت دارند. و بیش از ۴۴ درصد شهر زاهدان حاشیهنشین هستند. در شهر زاهدان، در دو منطقه در پهنه شمالی و محلات هدف مانند کریمآباد، شیرآباد، قاسمآباد همچنین کارخانه نمک و منطقه قدیمی بابائیان دچار حاشیهنشینی هستیم. در پهنه شمالی مشکل سرانهها وجود دارد، بهطور مثال دچار مکانیابی نادرست کاربریهای زمین هستیم. اگر فردی در حاشیه نیازمند خرید یک قرص یا دارو باشد، باید به مرکز شهر و داروخانه شبانهروزی مراجعه کند و باز به حاشیه شهر بازگردد که خود باعث افزایش سفرهای درونشهری خواهد بود. یک سری مشکلات نیز از لحاظ اجتماعی برای شهر زاهدان از جمله بافت فرسوده و قدیمی است که بحث ترافیک را در آن داریم. بافتهای فرسوده که میتواند برای مردم منطقه خطرآفرین باشد.
محمد علی پورموسوی رئیس شورای کلانشهر زاهدان نیز در تشریح وضعیت حاشیهنشینی اظهار میکند: اگر جمعیت اهواز را یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر قلمداد کنیم، حاشیهنشینی را هم ۴۰۰ هزار نفر در نظر بگیریم، یک سوم جمعیت حاشیهنشین هستند. شما یک قاعدهای دارید که بر مبنای آن منابع را توزیع میکنید. درعینحال موضوع حاشیهنشینی را به دلایل مختلف دارید. در واقع حاشیهنشینی بحث مفصلی دارد هم به لحاظ ساختار شهرسازی و معماری، نبود زیرساختها، مشکلات عدیده در موضوعات مختلف اجتماعی که در آن ناحیه وجود دارد. توزیع منابع را هر وقت بر مبنای جغرافیا و جمعیت و هر شاخص دیگر تقسیم میکنید در آن قسمت باتوجهبه چالشهایی که دارد پاسخ اجرایی صحیحی نخواهد داشت.
محمد نورصالحی رئیس شورای کلانشهر اصفهان نیز اظهار میکند: در شهر ما چیزی در حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد جمعیت است. که عمدتا مربوط به استانهای و شهرهای مجاور اصفهان هستند. حاشیهنشینی تاثیرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی در اداره شهر و منطقه همجوار منطقه حاشیهنشین میگذارد که اگر به آن پرداخته نشود، خودش دچار معضل و آسیب میشود.
حاشیهنشینی ریشه در عوامل مختلفی دارد و عدم برنامهریزی آمایشی، مرکزگرایی، اقتصاد غیر مولد، نابرابری منطقهای، ضعف در برنامهریزی فضایی، بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی و بورس بازی زمین و مسکن را میتوان در فهرست عوامل این معضل جای داد.
پیشگیری تنها راه نجات از حاشیهنشینی
حقیقتا راه نجات از حاشیهنشینی پیشگیری است و نه درمان. در واقع درمانها با وجود عوامل تنها روندهای هزینهزایی هستند که ثروت ملی را تاراج میکنند. یکی از نخستین فرصتها برای پیشگیری از حاشیهنشینی نگاهی یکپارچه به اصول شهرسازی و معماری متناسب با فرهنگ و بینش بومی مناطق است. از این جهت پروژههایی در قالب ایجاد واحدهای ۵۰ تا ۷۵ مترمریعی که عموما به نام مسکن اجتماعی معرفی میشوند از بزنگاههای مهمی هستند که غفلت از آنها میتواند بر حاشیه نشینی رسمی دامن بزند.
رئیس شورای کلانشهر اصفهان تصریح میکند: بالاخره یک قشری هم هستند بر اساس سیاست یا فرهنگی اجتماعی مجبوربه زندگی در حاشیه شهرهای بزرگ میشوند. توجه و پرداختن به این مسئله برای حل مسئله بهصورت اساسی در نقاط مبدا که مهاجرت غیرقانونی صورت نگیرد و همچنین ساماندهی و قانونمند کردن جابهجایی جمعیت از شهری به شهر دیگر و جلوگیری از ایجاد نقاط حاشیهای مواردی است که هم مدیریت شهری و در راس آن دولت و مجلس باید به فکر باشند. ما این موضوع را از مجلس شورای اسلامی پیگیر بودیم که مشخص شد قانون مهاجرت اعم از داخلی و خارجی در دستور کار کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس قرار گرفته است.
اگر مسکن اجتماعی به افزایش کیفیت زندگی افراد منجر نشود؛ طبعیتا شهروندان روستاوندان برای بهبود این شرایط همان واکنش مهاجرین را نشان خواهند داد و آنچه که ورای حل مشکل مسکن بهعنوان رفع عدم سرپناه مطرح میشود، مشکلاتی از قبیل بدمسکنی و تنگ مسکنی است. در سال ۱۹۹۶ مفهومی بهعنوان پایداری اجتماعی در شهرسازی و معماری مطرح شد که بیان میکرد یک نظام اجتماعی باید در توزیع برابر منابع، تسهیلات، انواع خدمات اجتماعی از آموزش گرفته تا بهداشت و البته پاسخگویی سیاسی و مشارکت در مدبریت جامعه بهصورت یکپارجه و منسجم عمل کند. این مفهوم تلاش میکند ابعاد اجتماعی را با دیگر ابعاد اقتصادی و اکولوژیکی در ارتباط معنادار و تاثیرگذار به نمایش بگذارد. لیکن در کشور گویی این مفهوم چندان جدی گرفته نمیشود.
توزیع ناعادلانه ثروت و عدم زیرساخت مناسب، عامل کلیدی حاشبهنشینی
مهرداد بذرپاش وزیر راه و شهرسازی اخیرا از پایان کار ۱۱۳ هزار واحد مسکونی مهر در دولت سیزدهم خبر میدهد و خاطرنشان میکند: هم اکنون ساخت مسکن از یک میلیون و ۹۶۰ هزار واحد مسکونی نهضت ملی عبور کرده است و با سرعت خوبی تامین زمین و عملیات ساخت در بخش های مختلف در جریان است.
درحالیکه بذرپاش متمرکز بر روند پروژههای ساخت مسکن است؛ لیکن نگرانی اغلب کارشناسان ورای موضوع ساخت مسکن و در واقع توجهبه اصول کلیدی و زیربنایی شهرسازی و اقتصادی است که میتواند باعث شود بسیاری از این واحدها توسط صاحبان اصلی آنها بهواسطه عدمملاحظه اصل پایداری اجتماعی، بهعنوان محل اقامت شناخته نشوند؛ بلکه مشارکت در طرح اجتماعی مسکن فقط بهعنوان یک سرمایهگذاری در نظر گرفته شود و عامل کلیدی در تغییرات جمعیتی ناخواسته و رشد مهاجرت روستاها به شهرها شود.
درواقع این واحدها بهجای اینکه جمعیت سریز کلانشهرها را بهخود جذب کنند به فرصتی برای مهاجرت روستاییان شده که بهدلایل مختلف کسبوکار و شان و رفاه زندگی خود را از دست داد و با اندک سرمایه خود به این شهرهای جدید مهاجرت میکنند تا مالیکن این واحدها بتوانند از طریق گردش مالی ایجاد شده همچنان در بافت هر چند فرسوده کلانشهرها زندگی کنند. این امر نشان میدهد که حاشیهنشنی معضل ملی است که باید برای رفع آن در هر منطقه برنامه ویژه داشت.
رئیس شورای کلانشهر تبریز دراینباره بیان میکند: به تناسب هر شهر مسئله حاشیهنشینی یا آنچه که بهعنوان سکونتگاههای غیررسمی، مناطق کمتر توسعه یافته یا مناطق کمبرخوردار بهنام شده، متفاوت است. یعنی هر شهری در موضوع حاشیهنشینی مشکلات خاص خود را دارد. مهمترین بحث در حاشیهنشینی عوارض کالبدی است که وقتی به محله ورود میکنید، با چالش سرانههای خدماتی، نوع مالکیت مردم نسبت به بناها و محل سکونت خود روبهرو میشوید. بحث دوم در این زمینه چالشهای اقتصادی است که به تبع هر شهری وسعت و عمق درگیری متفاوتی دارد.
رئیس شورای کلانشهر اهواز نیز تصریح میکند: حاشیهنشینی علتهای مختلفی دارد، مثلاً فرض کنید یک شهری مثل مشهد یک قطب اقتصادی، فرهنگی، گردشگری و سیاسی است. قاعدتا فردی که از یک روستای دوردست باتوجهبه بودجه و توان اقتصادیاش در کنار مشهد ساکن میشود، دوست دارد از مواهب و امکانات این شهر با همان توان مالی اندک استفاده بیشتری کند. به هرصورتی در نظر بگیرید، بهرهبرداری این فرد نسبت به زندگی و محل سکونت خود بیشتر خواهد بود. در نقاط دیگر مانند منطقهای که ما در آن ساکن هستیم، موضوع جنگ مسئله مهمی بوده. جنگ حدود ۸ سال در این مناطق طول کشیده؛ ولی تبعات آن بیش از ۱۵ سال ادامه داشته است. قاعدتا افرادی که اقتصاد و معیشتشان در معرض خطر و تقریباً نابود شده، به حاشیه شهر مهاجرت می کنند. در طی سالهای متمادی امکان دسترسی به مناطق خودشان هم پیدا نمیکنند. به دلایلی مثل اینکه آنجا مینگذاری یا مشکل امنیتی دارد و… این افراد مجبور هستند، در حاشیه شهر بمانند. در اهواز اولین علت حاشیهنشینی صدمات جنگ است و بیش از یکسوم جمعیت یا بیش از ۴۰۰ هزار نفر حاشیهنشین داریم. دلیل دوم نیز همان کشش و جاذبه ذاتی شهرهای بزرگ برای اینگونه خانوادهها است که بهدنبال استفاده از رفاه بیشتری هستند. پورموسوی تصریح میکند: تصور کنید یک معادله دارید که یک طرف آن خوب چیده شده و طرف دیگر جواب معادله ممکن است اشکال داشته باشد. شهرهایی که با این معضل روبهرو هستند، قطعاً باید بابت این ضعف ساختار مبلغ بیشتری برای حاشیهنشینی اختصاص دهند و بر همین مبنا هم باید کمکهایی به این شهرها برپایه مشکلی که در توزیع منابع دارند داده شود تا بتوانند ضعف ساختار مدیریت شهری را در مناطق حاشیه با بودجه بیشتر جبران کنند. این اتفاقی است که طی یک جمعبندی در ارتباط با کلانشهرها با یک حاشیهنشینی دو سومی، یک چهارمی، که در کنارشان وجود دارد همیشه پیش میآید. برای اینکه شما بتوانید در آینده طبق یک برنامهریزی صحیح و مبتنی بر دادههای علمی حاشیه را تبدیل به متن شهر و از تولید حاشیه جدید نیز جلوگیری کنید، این منابع افزوده را حتماً باید در نظر بگیرید. البته باتوجهبه مشکلات کلان شهرها و اینکه هم اکنون نیز مشکلات بودجهای دارند، باید از منابع ملی به آنها کمک شود.
به جرات میتوان گفت وضعیت روستاهای اطراف شهرها و بافت حاشیه و فرسوده حتی با فاصله چندصد کیلومتری به نحو تنگاتنگی در هم اثرگذار هستند و همه این موارد در پایداری شرایط مرکز شهر و شکست تصمیمات در هسته مرکزی شهر موثر است.
رئیس شورای کلانشهر زاهدان در جهت تحول سریع و بیبرنامه محلهای سکونت اظهار میکند: اول اینکه شهر زاهدان شهری مهاجرپذیر است و از معدود شهرهایی است که در طول حدود ۸۰ سال از یک روستا به یک کلان شهر تبدیل شده. این موج مهاجرت شامل سیستانیها، بلوچستانیها، کرمانیها و حتی بیرجندیها است. از دلایل دیگر حاشیهنشینی در زاهدان ارزان بودن خدمات در این مناطق است در این نواحی عمده زمینها متعلق به شهرداری یا زمینهای ملی است که مردم تصاحب کرده و در آنجا استقرار دارند و امروز یکی از معضلات اصلی شهر زاهدان حاشیهنشینی است.
دبیری خاطرنشان میکند: بهطور کلی در کشور شاهد هستیم مباحث ناشی از حاشیهنشینی عامل تبعات بزرگی در حوزه آسیبهای اجتماعی است. تراکم بزهکاری اجتماعی و آسیبهای ناشی از حاشیهنشینی در این مناطق معمولاً بالا است و مناطق آسیبخیزی بهلحاظ جرم و جنایت و بزهکاری، معتادان متجاهر مواردی از این دست بهشمار میروند. این مناطق بهطور معمول کمتر در عرصه توسعه مورد توجه بوده و انواع خدمات ورزشی، رفاهی و… در این مناطق کم است.
رئیس شورای کلانشهر تبریز در پاسخ به اینکه حاشیهنشینی باعث چند درصد مشکلات در مدیریت شهری میشود، عنوان میکند: اینکه بخواهیم برای آن درصد تعیین کنیم، کمی سخت است. اصولاً وقتی ما میگوییم درصد باید بدانیم متغییرهای ما چه هستند و در حال بررسی چه بستری هستیم و نوع مسائل به چه شکل است. مثلاً نیروی کارگری که از این جور مناطق وارد شهر میشود چه شرایطی ایجاد میکند، یا برای نمونه در ریشهبابی سرقت گاهی سرچشمه را میتوان در این مناطق یافت. بحث معتادین متجاهر که در این مناطق وجود دارند و سایر مقولههایی مانند موارد زیستمحیطی را میتوان مثال زد؛ از جمله فاضلابهایی که مشکلات بهداشتی ایجاد میکند و بکسری از بزههایی اجتماعی که در آمار نهادهای دیگر موجود است. نورصالحی نیز تاکید میکند: به نظر من حاشیهنشینی سهم بالایی نزدیک به ۵۰ درصد در مشکلات شهری دارد. عدم توان رسیدگی و ساماندهی منظم و قانونمند و به صلاح در شان هر شهر به مسائل فرهنگی، اجتماعی آن شهر تسری پیدا میکند. این امر مهم است چرا که باعث میشود برخی از برنامهها ابتر بماند و قابلیت اجرا نداشته باشد.
رئیس شورای کلانشهر اصفهان تصریح میکند: مسایل فرهنگی اجتماعی و بهخصوص اقتصادی باعث میشود بخشی از جمعیت به این تصمیم برسند که دارای شان اجتماعی و رفاهی، مثلا عدم مسکن مناسب، نیستند و مجبور به کوچ به حاشیه شهرهای بزرگ میشوند تا شغلی داشته و بتواند زندگی مناسبی داشته باشند. دلیل اصلی ایجاد حاشیهنشینی مباحث اقتصادی است.
دبیری به جنبه خاص و کلیدی دیگری از این زنجیره تاثیرگذرای اشاره کرده و میافزاید: ما در بحث توسعه این مناطق نیاز است یکسری انشعابات و امکانات به این شهروندان بدهیم باتوجهبه ساخت و سازهای غیرمجازی که در این مناطق شکل میگیرد، معمولاً مسئولان نیز چندان رغبتی برای انجام مسئولیت در این مناطق با نگاهی به تبعاتی که ممکن است برای آنها داشته باشد، ندارند و همین باعث میشود مشکلات روزبهروز در این مناطق حادتر شوند.
طرحهای مسکن اجتماعی بستر حاشیه نشنیی رسمی
حقیقتاً مدیریت طرحهای مسکن اجتماعی هنری است که خروجی آن ورای اعلام آمارهای ساخت تولید مسکن است. در فضای کنونی شهرسازی کشور پروژههای حمایتی مسکن همچون طرح اقدام ملی مسکن بهعنوان فصل جدیدی برای کاهش مشکلات شهری و جمعیتی از جمله حاشیهنشینی معرفی میشود. در گذشته نیز طرحهای دیگر همچون مسکن مهر و ساخت چندین شهر جدید چنین وظایفی را برعهده داشتند؛ لیکن با گذشت سالها و ساختن صدها هزار واحد مسکونی نهتنها مسکل مسکن رفع نشد؛ بلکه انبوه مشکلات اجتماعی دیگر نیز بروز کرد.
دبیری در پاسخ به اقدام مناسب برای رفع حاشیهنشینی توضیح میدهد: کارها تاکنون مقطعی و گذری بوده که چندان نتوانسته اثرگذار باشند. شهرداریها، دولت و کارهای جهادی که توسط وزارت کشور انجام شده توانسته بهصورت کوتاهمدت به نتایجی برسد.
شهنوازی نیز اظهار میکند: مشکل شهر زاهدان فقط با شهرداری رفع نمیشود؛ بلکه با نظربه مفهوم مدیریت شهری یکپارچه باید بهدنبال راهحل بود. حتی اداره مسکن و راه و شهرسازی یک زمین حدود ۱۰ هکتاری را معرفی کردند، تا این ساکنین را تجمیع کنند تا بهتدریج بتوان این مشکل را حل کرد؛ ولی این امر نیز نمیتواند مشکل را حل کند. در مورد شهر زاهدان دولت باید کمک کند. پیشنهاد من برای شهرهایی مانند زاهدان اختصاص یک ردیف بودجه خاص دولتی است تا ما بتوانیم مشکلات شهر را کاهش دهیم.
رئیس شورای کلانشهر زاهدان درباره تولید مسکن حمایتی برای رفع حاشیهنشینی تصریح میکند: هم اکنون مسکن مهر هم در زاهدان مشکلاتی مانند آسفالت و خدمات زیرساخت دارد و هنوز تحویل شهرداری نشده است. تاثیر مسکن ملی نیز شاید در کاهش حاشیهنشینی موثر باشد؛ ولی این تاثیر زیاد نیست. استان ما در حوزه مسکن ملی از رتبههای برتر است و ما امیدواریم که به لحاظ مشکلات شهری به مانند مسکن مهر تیدیل نشود. چرا که این پروژهها درون خود نیاز به ارائه خدمات و زیرساختها دارند. از این جهت که به افراد فقیر و مستضعف در آنجا خانه میدهند خوب است؛ ولی بهنظر من بهعنوان یک کارشناس برنامهریزی و مدیریت شهری این رویکرد مشکل حاشیهنشینی شهر زاهدان را حل نمیکند.
پورموسوی درباره راهکار رفع حاشیهنشینی بیان میکند: حاشیهنشینی را باید کنترل کنیم و به دلیل ماهیت حاشیهنشینی نمیتوان منابع را بهصورت مساوی، مثلا یک منطقه برخوردار را با یک منطقه حاشیهنشین یا حتی یک منطقه کمبرخوردار غیرحاشیهای را با یک منطقه حاشیهنشین، در بودجهریزی یکسان ببینید و باید برای این مناطق درصد بودجه ییشتری تخصیص دهید. بهنظر من با بودجه اضافی باید از توسعه حاشیهنشینی جلوگیری کنبم و در یک بازه زمانی با یک برنامهریزی صحبح حاشیه را تبدیل به متن شهر تبدیل کنیم. با بودجههای عادی شهرداریها هرگز نمیتوانید، البته شاید شهری باشد که مثلاً بودجههای متفاوتی برایش تعریف شود؛ ولی در یک شهری که بودجه متعارفی دارد، شما نمیتوانید در کوتاهمدت حاشیه را تبدیل به متن شهر کنید.
نورصالحی نیز درباره تاثیر طرحهای مسکن اجتماعی بیان میکند: این موضوع میتواند حاشیهنشینی رسمی ایجاد کند که قطعاً دولت برنامهای مناسب برای تامین کامل امکانات این اراضی که الحاق میشوند، ندارند و دولت مانند قبل تمرکزش روی ساخت مسکن است. آنچه که این طرح با چه کیفتی و طی چند سال موفق میشوند، بماند؛ ولی اینکه بتواند نیازهای زیربنایی و خدماتی مسکن را تامین کنند؛ به طور قطع بهزودی محقق نمیشود. این امر در برنامههای دولت دیده نمیشود و همین ساخت مسکن را براساس توان مردم و وامها مانند مسکن مهر پایهریزی کرده. اگر امروز از وزارتخانههای نیرو، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان در تامین خدمات داخل شهرها و ارتقاء وضعیت موجود بپرسید خواهید دید از نظر اعتبار دچار مشکل هستند. قطعاً آنها هیچ برنامهای برای این نقاط جدید که بهعنوان مسکن ملی به شهرها الحاق میشود ندارند و این یک معضل اصلی است و خود دولت باید مانع این پدیده شود.
درباره کلان شهر مشهد نیز از موسی الرضا حاجی بگلو سخنگو و عضو شورای شهر درباره وضعیت و تاثیر، عوامل حاشیهنشینی و حتی رویکرد مناسب برای حل آن در کلان مشهد سوال کردیم، لیکن باوجود اینکه این شهر نیز از حاشیهنشینی بهویژه مهاجرت اتباع افغانستانی دچار مشکلات عدیده شده، نسبتبه تمام پرسشها سکوت اختیار کرد.
با این اوصاف شهر را باید بهمثابه یک سیستم پیوسته در نظر بگیریم، طبعاً اگر در بخشی اشکالی پیش آید تاثیرش روی کل شهر خواهد بود. این مشکلات میتواند چنان پیچیده شوند که حتی قبول مسولیت برای مسولان نیز به یک چالش جدیی تبدیل شود. طرحهای مسکن اجتماعی تنها زمانی موثر هستند که اصول پایداری اجتماعی در آن رعایت شود وگرنه در آینده چالش حاشیه نشینی رسمی، بحران مدریت شهری را در پی خواهد داشت.
منتشر شده در روزنامه اعتماد