ارتش ایران، آغازگر عصر اقتدار ارتش‌های ولایی

ارتش ایران به‌عنوان مشت خداوند در زمین نه تنها حریف مقتدری برای ارتش‌های جهان است؛ بلکه آغازگر عصر باشکوه دکترین ارتش ولایی در گذر از بزرگترین پیچ تاریخ بشریت است.

پاژ نیوز | از شاخص‌های یک ارتش قدرتمند می‌توان به تجهیزات نظامی پیشرفته و استاندارد، نظامیان حرفه‌ای و آموزش دیده، سازماندهی و سلسله مراتبی قوی، آمادگی و مجهز بودن برای جنگیدن با دشمنان خارجی، قدرت نظامی و توانایی در انجام عملیات نظامی، توانایی ارتباط و هماهنگی بین نیروها، قدرت اقتصادی و مالی برای تأمین نیازهای نظامی، توانایی در تحلیل و پیش‌بینی تهدیدات نظامی، توانایی در انجام عملیات نظامی در شرایط مختلف اقلیمی و جغرافیایی، توانایی در انجام عملیات نظامی در شرایط نوپا و پیش‌بینی نشده اشاره کرد ؛‌ولی باید گفت از همه مهم‌تر تحلیل جنگ و آموزش نیروها در انجام عملیات نظامی است و بدون آن، قدرت یک ارتش به‌طور کامل موثر نخواهد بود.

تحلیل جنگ و آموزش آن، طی کردن ره صد ساله در یک شب

ارتش‌های حرفه‌ای و آموزش دیده، با توانایی تحلیل تهدیدات نظامی و پیش‌بینی رفتار دشمنان، می‌توانند بهترین استراتژی‌ها و راهکارها را برای مقابله با تهدیدات انتخاب کنند. همچنین، آموزش نیروها باید به‌نحوی باشد که آن‌ها بتوانند در شرایط مختلف اقلیمی و جغرافیایی، و حتی در شرایط نوپا و ناپیش‌بینیده عمل کنند. بنابراین، تحلیل جنگ و آموزش آن به نیروها بخش مهمی از قدرت یک ارتش را تشکیل می‌دهد.

 

به گزارش “گلوبال فایر پاور” امروز ارتش ایران در بین ۲۰ ارتش قدرتمند جهان (در رتبه ۱۷ام) جای دارد و به جرات می‌توان گفت با وجود بودجه اندک نظامی ایران به گزارش “بنیاد تحقیقات صلح جهانی استکهلم” نسبت به دیگر کشورها (رتبه چهلم در دنیا) این جایگاه را باید ماحصل ویژگی‌های خاصی دانست.

 

اگرچه منابع طبیعی، نیروی انسانی، توسعه فناوری، موقعیت جغرافیایی از برجسته‌ترین این ویژگی‌ها است، لیکن اغلب اهمیت تاریخچه باستانی و قدمت ایران در حوزه نظامی کمتر مورد تفقد قرار می‌گیرد. ایران تاریخچه‌ای طولانی و باستانی در حوزه نظامی دارد که شامل جنگ‌ها، تصرف‌ها و مبارزات مختلف است. این تجربه موجب شده تا ایران از نظر نظامی بسیار مجرب باشد.

 

جنگ ایران و عراق از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ ادامه داشت و یکی از بزرگ‌ترین و خونین‌ترین جنگ‌های دوران مدرن بود. در این جنگ، هر دو طرف ب‌ه‌طور گسترده از تحلیل جنگ و آموزش نیروها برای انجام عملیات نظامی استفاده کردند تا برتری میدانی را به دست بیاورند.

ارتش ایران در ابتدا با مشکلاتی مواجه بود، از جمله نبود تجربه کافی در جنگ‌های مدرن و نیز نبود تجهیزات نظامی مدرن. اما با گذشت زمان و با استفاده از تحلیل‌های صحیح، توانست بهبودهای قابل توجهی را در زمینه آموزش نیروها و استفاده از استراتژی‌های مناسب برای مقابله با نیروهای عراقی داشته باشد.

 

حتی ارتش عراق نیز با استفاده از تحلیل جنگ و آموزش نیروها، توانست از منابع خود استفاده بهتری کند و استراتژی‌های مناسب را برای حملات خود انتخاب کند. این جنگ به‌وضوح نشان داد که تحلیل جنگ و آموزش نیروها چقدر مهم است و چگونه می‌تواند بر نتیجه جنگ تأثیرگذار باشد.

معارف جنگ کلید ماندگاری اقتدار نظامی ایران

ارتش‌های برتر جهان باید همواره به تحلیل جنگ و آموزش نیروها توجه ویژه‌ای داشته باشند و تحلیل جنگ و آموزش نیروها می‌تواند در افزایش کارآیی و توانمندی نظامیان چنان تاثیرگذار باشد که در مقابل دشمنان خود بهتر عمل کنند.

 

امیر سرتیپ خلبان بازنشسته و جانباز محمد کریم عابدی که خود از موسسین هیئت معارف جنگ شهید صیاد شیرازی بود بیان می کند: “یک گروهی به نام هیئت معارف جنگ را شهید صیاد شیرازی در سال ۱۳۷۳ بنا نهاد که واقعا ارزش آن مغفول مانده است. بنا شد هر سال تعداد بیش از ۳ هزار دانشجو در شرف فارغ التحصیلی و دریافت درجه از ارتش در دانشگاه‌های مختلف جنگ را به میدان واقعی جنگ ببریم و صحنه نبردها و عملیات‌های مهمی چون بیت المقدس، والفجر ۸ را در مناطقی مانند دارخُوِین و اهواز باز اجرا کنیم. در طول یک هفته تا ده روز با این دانشجویان در یک دموی با کیفیت و عملیاتی کار می‌شد. مثلا آنها نیز باید پل می‌زدند تا بدانند وقتی گفته می‌شود در یک عملیات و تنها در یک شب هفت پل ایجاد شد چه معنایی دارد. حالا ما هفت تا پل زدیم و ۴ تا ۵ لشکر را از این طریق یک شبه عبور دادیم، چه معنایی دارد.”

این شیوه بازنگری و آموزش که همراه با مستندسازی است بسیار مهم است، چرا که هرگز نباید برخی نقاط عطف در لحظه‌های حساس جنگ را که باعث می‌شود موازنه قوا به سمت نیروهای خودی شکل گیرد را فراموش کنیم چراکه از این طریق می‌توان پتانسیل بازدارندگی در مقابل ارتش‌های پرهزینه و پیشرو در فناوری را افزایش داد.

 

عابدی می گوید: “خلبان محمود اسکندری که قهرمان بیت المقدس است، اگر پل روی اروند را هدف قرار نمی‌داد، مگر ممکن بود لشکرهای ما پیروز شوند. چرا که این پل شاهرگ عقبه نیروهای عراق بود و باعث شد نیروهای عراقی دچار بحران شوند.”

این اقدامات شجاعانه که در هم شکننده پوزیشن‌های نیروی دشمن در میدان نبرد است می‌تواند در ارزیابی عِده و عُده و کارایی آنها چنان تاثیرگذار باشد که جواب همه محاسبات روی کاغذ را دگرگون کند. کهنه سرباز ایرانی خاطرنشان می کند: “منظور اینکه، معارفه جنگ نقطه عطفی در تاریخ جنگ مدرن ایران است و امروز هم نتایج خوبی داشته و هم در سراسر ایران رایج شده که پیشکسوت‌ها می روند و تدریس می کنند و انتقال دانش نسلی رخ می‌دهد‌. یک‌بار که به دانشگاهی در رفسنجان رفته بودیم، دیدم رییس دانشگاه وقت اشک می ریزد. احوالش را جویا شدم، گفت «حقیقتا این چیزهایی که تو گفتی در مخیله ما هم نمی‌گنجبد».”

PAZH |  تخمدان توله یوز ماده تلف شده به پژوهشگاه رویان منتقل شد

فناوری مهم است، اما همه چیز نیست

حقیقت این است که فناوری نقش کتمان ناپذیری در نتایج جنگ و البته بازدارندگی دارد. این خلبان برجسته ارتش ایران تصریح می کند: “گاهی عملکرد یک هلیکوپتر کبری در حدی کاری است که یک لشکر نمی‌تواند انجام دهد. عملکردی که هلیکوپتر ۲۱۴ یا شینوک انجام می‌دهند در برتری قوا بسیار مهم است.”

 

متاسفانه برخی با اظهارات نادرست موجب ایجاد نگرش‌های غلطی می‌شوند. ارتش ایران چه در دوران باستان و چه از زمان شکل‌گیری به‌صورت مدرن در قرن گذشته یک قوای اثرگذار در پیچ‌های تاریخی کشور بوده و اگرچه اوج و فرودهایی را هم تجربه کرده، اما نمی‌توان آن را جمعیت ناکاربلد معرفی کرد که ناگهان به توانایی رسیده است، بلکه انصاف این است که بگوییم این قوای مستعد و توانمند به‌واسط انقلاب و تحت مدیریت ولی فقیه توانسته درخشش شخصیت ایرانی خود را در عرصه جهانی به نمایش بگذارد و گام‌های بلندی را در زمانی کوتاه طی کند.

 

عابدی یادآور می‌شود: “یک خلبان اف ۱۴ یا اف ۴ مانند شهید خضری که در عملیات اچ۳ شرکت کرد، درعین اینکه عملیات موفقی انجام داد، وقتی هواپیمایش مورد هدف قرار گرفت حاضر نشد هواپیما را رها کند، چراکه بازسازی ناوگان هوایی در آن دوران سخت یا حتی غیرممکن بود، پس با وجود ریسک فراوان به خاک سوریه وارد می‌شود و در باند خاکی فرود می‌آید. این یک حماسه است، لیکن گویی علاقه‌ای برای بیان اینها وجود ندارد.”

 

آیا این توانمندی و قدرت تطبیق‌پدیری با شرایط عملیات‌های پیچیده برای تحقق کامل اهداف عملیات آن‌هم در آسمان کشور بیگانه با شرایط نظامی برای حفظ یک هواپیما، ناگهان و یک شبه بدون تلاش و کوشش دست یافتنی شده است. شاید نیم نگاهی به شرایط پیش از انقلاب ارتش چشم‌انداز وسیع‌تری به ما نشان دهد.

 

عابدی در تشریح اوضاع ارتش ایران  قبل از انقلاب بیان می‌کند: “قبل از انقلاب همه دانشجویان خلبانی به خارج از کشور، به امریکا یا پاکستان می‌رفتند. در‌عین‌حال در آن زمان مرکز آموزشی در اصفهان ایجاد کرده بودند که برای کل غرب آسیا طراحی شده بود. تمام این موسسات قبل از انقلاب در اختیار ۸۵ هزار مستشار آمریکایی بوده و فقط در همین مرکز ۸۵۰ امریکایی مستقر بودند، ولی ما بعد از انقلاب به سمت خودکفایی حرکت کردیم. خود بنده مسئول همان دانشکده‌های فنی و مهندسی شده بودم و آموزش تا رده ارشد را که به خارج از کشور می‌رفت به داخل کشور آوردیم. آمریکایی‌ها در تحولات انقلاب که می‌خواستند بروند یک پیام روشن به ما دادند و گفتند: «شش ماه دیگر باید بیاید دنبال ما، شما نمی‌توانید ناوگان عظیم جنگنده‌ها و هلیکوپتر‌های مدرن همچون کبری را مدیریت کنید. اینها نیازمند دانش فنی و توان تولید قطعه است».”

این خلبان کهنه کار ارتش ایران می گوید: “ما در ارتش درست شش ماه بعد، رژه اقتدار ملی هوانیروز را در ۱۹ تیر ۱۳۵۸ مصادف با نیمه شعبان انجام دادیم که از این اقدام تنها شخص امام خبر داشت و نه حتی شورای انقلاب و حاج احمد آقا از این موضوع خبر نداشتند. رژه‌ای از زمین و هوا با حضور بالگردها در کمربندی سابق قم در مقابل امام انجام دادیم که نه‌تنها گروهک‌های داخلی از مجاهدین تا توده‌ای‌ها؛ بلکه کل دنیا مبهوت شد. ولی حقیقتا دستاوردهای ارتش مغفول مانده است کسی که خود را سرباز امام زمان می‌داند، چه لباس ارتش یا سپاه، چه لباس بسیج یا استادی دانشگاه بر تنش باشد، تفاوتی برای دیگری قائل نمی‌شود و همه اینها را یکی می‌داند. آن که خدمت می‌کند خادم ملت است، چه فرقی می کند در چه لباسی است.”

به جرات می‌توان گفت رهبری ارتش ایران از آغاز انقلاب تاکنون آن‌را در مسیری قرار داده که می‌تواند در هر لحظه موازنه میدان را به نفع نیروی خودی تغییر دهد؛ چرا که تعالی انسان در این مدیریت راهبرد اصل است نه قدرت‌نمایی و قلدربازی. ماجرای شکست عملیات پنجه عقاب ارتش آمریکا نمونه‌ای از تفاوت مدیریت ارتشی است که ارزش‌های والا و متعالی در ان تحت تدابیر سیاسی تعریف می‌شوند.

اسرار در هم شکستن پنجه عقاب آمریکایی

عایدی، تنها کارشناس بازمانده بررسی میدانی از شکست عملیات پنجه عقاب امریکایی‌ها در طبس می‌گوید: “واقعه طبس رخداد عجیبی بود و من تنها بازمانده تیم بررسی بودیم. ما چند نفر کارشناس نظامی بودیم، من به‌عنوان خلبان بالگرد و شهید خضرایی به‌عنوان خلبان به همراه شهید چمران و سرهنگ دیزجی و سرهنگ سلیمی بودیم. البته تیم ما در معیت آیت الله خامنه‌ای به‌عنوان نماینده امام در وزارت دفاع و آقای هاشمی رفسنجانی عضو شورای انقلاب بود.”

 

عابدی بیان می‌کند:‌ “آقای خلخالی روز ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ به منطقه رفته بود و به جمع‌آوری ۱۲ جسد بازمانده و انتقال آنها به خارج از منطقه مشغول شده بود. روز ششم اردیبهشت تیم ما وارد میدان شد تا صفر تا صد ماجرا را بررسی کنیم و این کار به‌صورت خیلی کامل، جامع و عالی انجام دادیم. مستندسازی نیز از آمریکا آمده بود که به وی ثابت کردم، دلایل شکست عملیات شما چه مواردی بوده است.”

 

این نظامی کهنه کار می‌گوبد: “به‌طور معمول دو روش برای سوخت‌رسانی به هواپیما استفاده می‌شود. در یک روش که موتور هواپیما روشن است و با استفاده از اتصال شلنگ این عملیات به روش گرم سوخت‌رسانی انجام می‌شود و در روش دیگر که به نام متد سرد سوخت رسانی شناخته می‌شود موتور هواپیما و هلیکوپتر خاموش است. تیم عملیات آمریکایی در صحرای نوادا روش گرم را تمرین نکرده بودند. از سویی نیز دچار کمبود زمان می‌شوند. چراکه در هنگام ورود به ایران دو هلی کوپتر آنها از مدار خارج شده بود، یکی از هلیکوپترها در منطقه بختگان و دیگری در منطقه راور کرمان دچار نقص در سیستم هیدرولیک شدند.”

PAZH |  یادمانهای شهدای گمنام پاسوز عملکرد شهردار مشهد

 

وی ادامه می‌دهد: “نکته جالب دیگر این است که فرماندهی عملیات با مکس بت نیست؛ بلکه مستقیم شخص کارتر در کاخ سفید آن را فرماندهی می‌کند. تیم عملیات از کارتر اجازه می‌گیرد که چون زمان از دست داده، مثلا الان ساعت ۱۲ است و باید ساعت ۱ در تپه‌های گرمسار باشیم و اجازه دهید یکی از هلی‌کوپترها که دورتر است برای سوخت‌گیری گرم نزدیک‌تر شود. درواقع این تیم زبده با همه تمرینات و آموزش‌ها و استفاده از فناوری روز در تحلیل خود دچار اشتباه فاحش محاسباتی می‌شود.”

 

در ارتش شعاری وجود دارد که تاکید می‌کند، تشویق برای یک نفر و تنبیه برای همه. این باور بر گرفته از این حقیقت است که عملیات ارتش یک عملیات علمی و دقیق است. غفلت از تحلیل در کنش و واکنش‌ها بین انسان و انسان، انسان و طبیعت، انسان و ادوات نظامی هر عملیاتی را به شکست فاجعه‌باری تبدیل می‌کند و صد البته عملی کردن این علم و دانش از روی کاغذ در دنیای واقعی خود تبحری جداگانه است که عیار هر ارتشی را نشان می‌دهد.

 

مدل دیگری از این اشتباهات در عملیات پنجه عقاب حمله به اتوبوس زائرین مشهد مقدس و غیر‌نظامیان بود. گویی اسارت این سوژه‌ها انگیزه و امید بیشتری برای موفقیت در این ماموریت غیر‌ممکن و باور بر اینکه کنترلی کاملی بر شرایط دارند، به‌ روحیه نیروهای آمریکایی ‌تزریق می‌کرد. اینجا تفاوت دیدگاه لطیفی برجسته می‌شود که ناشی از مدیریت ولی فقیه در ارتش دارد.

عملیات بغداد جلوه اقتدار ارتش ولایی

در عملیات بغداد، در ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱، سه هواپیما اف۴ برای حمله به مخازن پالایشگاه الدوره بغداد نظر گرفته شده بود که حداقل دو هواپیما برای تحقق اهداف باید در جریان عملیات می‌مانند و پرنده سوم نقش رزرو را برعهده داشت. هواپیمای خلبان دوران دچار مشکلی در دستگاه‌های سمت‌نما و حالت‌نما بود و اجازه پرواز نداشت. لیکن اهمیت عملیات باعث شد که دوران تصمیم بگیرد اگر دو هواپیمای دیگر از باند بلند شدند، دیگر نیازی به پرواز او نیست. منتهی هواپیما شماره ۲ در روی باند دچار مشکل شد و در نتیجه بعد از هواپیما خلبان اسکندری، این پرنده عباس دوران (با وجود نقص فنی) بود که دل آسمان را شکافت تا لحظاتی بعد به کابوس صدام و مانع برگزاری نشست سران عدم تعهد در بغداد تبدیل شود.

 

در روزنامه میزان ارگان نهضت آزادی ایران منتشر شده در آذر ۱۳۵۹ از قول عباس دوران درباره نتیجه جنگ عراق با ایران آمده:”از این نظر جای هیچگونه نگرانی نیست و اگر کسی باید نگران آینده باشد این عراق است زیرا با وجودی که تاکنون مناطق مسکونی ما را ناجوانمردانه هدف قرار داده باز هم به مقصود خود نرسیده است. ما نمی خواهیم دست به عمل متقابل بزنیم و به برادران بی‌دفاع خود یا بهتر بگویم مردم بیگناه این کشور صدمه وارد کنیم. امام خمینی طی نامه‌ای ضمن تشویق ما تاکید داشته‌اند که مبادا ما از حملات ناجوانمردانه ارتش مزدور عراق، کنترل خود را از دست بدهیم و تحت تاثیر احساسات، به اماکن مسکونی حمله کرده و مردم بیگناه این کشور را نابود کنیم.”

 

وقتی به بخشی از نامه این سرباز وطن به همسرش نگاهی می‌اندازیم تبعیت از نگرش ولی فقیه در شکل‌گیری ارتشی کلاسیک و مقتدر با رویکردهای والای انسانی اسلامی خودنمایی غیرقابل انکاری دارد. دوران در نامه به همسرش می‌نویسد:” مهناز مواظب خودت باش. این حرف ها را نزدم که ناراحت بشی. بالاخره جنگ است و وضعیت مملکت غیر‌عادی. نمی شود توقع داشت چون یک سال است ازدواج کردیم و یا چون ما همدیگر را خیلی دوست داریم جنگ و مردم و کشور را رها کرد و آمد نشست توی خانه. از جیب این مردم برای درس خواندن امثال من خرج شده است. پیش از جنگ زندگی راحتی داشتیم و به قدر خودمان خوشی کردیم و خوشبخت بودیم. به قول بعضی از بچه های گردان خوب خوردیم و خوابیدیم. الان زمان جبران است اگر ما جلوی این پست فطرت‌ها نایستیم چه بر سر زن و بچه و خاک مان می آید. بگذریم… از بابت شیراز خیالت راحت، آن جا امن است کوه های بلند اطرافش را احاطه کرده و اجازه نمی دهد هواپیماهای دشمن خدای ناکرده آنجا را بزنند. درباره خودم هم شاید باورت نشه اما تا به حال هر ماموریتی انجام دادم سر زن و بچه‌های مردم بمب نریختم اگر کسی را هم دیدم دوری زدم تا وقتی آدمی نبوده ادامه دادم.”

 

نکته جالب اینجاست که این خلبان کارکشته در سال ۱۳۵۳ تصادف سختی را با خودرو تجربه کرد. او تنها بازمانده از ۴ سرنشین آن حادثه مرگ‌بار بود و مجبور به تحمل جراحی‌های سخت برای جای‌گذاری پلاتین در بدن بود. به‌عبارتی در قبل از انقلاب باید با پرواز خداحافظی می‌کرد. لیکن او نه‌تنها بعد از انقلاب در ارتش بود؛ بلکه فضای رشددهنده ارتش ایران اسلامی چنان برای او جذاب بود که تا ۳۰ تیر ۱۳۶۱ در بیش از ۱۲۰ عملیات پروژه ای موفق شرکت داشت. امروز چه کسی می‌تواند نام عباس دوران این سرباز وطن و نقش کلیدی و درخشش خاصی او در عملیات مروارید و عملیات بغداد در سال ۱۳۶۱ را انکار کند. اینجاست که نقش برجسته رابطه‌ای که انسان با خدا در دکترین ارتش ولایی به عنوان یک رابطه برگرفته از تعالیم انسان در نظامی‌گری بهتر دیده می‌شود.

رمز پیروزی گروه اندک در برابر قدرت بزرگ

در همین چند هفته اخیر نیز بازهم نیروی هوایی به‌عنوان قوایی ویژه برای انجام عملیات دوربرد در یک زمان کوتاه به عنوان انتخاب اول مطرح شد و رژیم اشغالگر نیز تلاش دارد از همین طریق اهداف خود را به نیروهای مقاومت تحمیل کند. حتی بخش عمده‌ای از دلیل تحرکات ناوهای آمریکایی در حوزه خلیج فارس و مدیترانه قابلیت استفاده از هواپیماهای این ناوها است. لیکن تنها ابزارها نیستند که موجب برتری نظامی می شوند، بلکه شیوه استفاده از آنها نیز امری بسیار مهمی است.

PAZH |  شعار سال، شاخص ولایت مداری مسئولان

 

اگر دو بازیکن شطرنج را در نظر بگیرید هر کدام پتانسیل مهره و زمین برابری دارند، آنچه که باعث پیروزی در این میدان نبرد مینیاتوری می‌شود، تدبیرها و استراتژی‌ها است. البته سابقه نبردهای ایران بعد از انقلاب گزینه‌ای مهم دیگری را هم نیز وارد این معادله می‌کند و آن هم رعایت حق و انصاف در جنگ ذیل نگرش اسلام است که اجرای این دکترین خاص را امامین انقلاب در ارتش نهادینه کردند و صفحات درخشان از ماموریت‌های موفق و شگفت‌انگیز ارتش بلاشک مصداقی برای نمایش باشکوهی است از حقیقت آیه ۲۴۹ سوره بقره: چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است.

 

سرتیپ عابدی در توضیح اشتباهات نیروی آمریکایی در واقعه طبس بیان می‌کند:”روی هر هلیکوپتری شش ملخ سوار است، آنهم هلی‌کوپتر مدل RH-53D که از مدرن‌ترین وسایط نقلیه زمان خود بود و ظرفیت حمل ۳۵ نفر دارد و می‌توان آن را با شینوک‌ها مقایسه کرد. البته شینوک‌های ما دو ملخ دارند. این هلی‌کوپتر با این قدرت از روی زمین بلند می‌شود تا نزدیک هواپیمایی فرود بیاید که خودش ۴ موتور دارد، پس موجب تلاطم شدید هوا می‌شود و آن طوفان معروف شکل می‌گیرد. صحرای طبس یک پهنه ماسه‌ای است و حتی اگر هلی‌کوپتری با شرایط عادی نیز در آن فرود بیاید حتما طوفانی را تجربه خواهد کرد.”

 

سرتیپ ارتش می‌گوید: “علاوه بر اتوبوس مسافران در آن شب، یک راننده تریلری نیز بود که از تربت‌حیدریه به سمت یزد حرکت می‌کرد و در حین عبور از جاده به فاصله حدود ۱۵۰ متری موقعیت تجمع نیروهای آمریکایی رسیده بود. با دستور راننده تریلی با شنیدن دستور ایست نیروهای مهاجم، گمان می‌کنند با اشرار روبه‌رو شده و از همین جهت بر سرعت تریلی می‌افزاید. نیرو‌های مهاجم نیز تانکر را مورد هدف قرار می‌دهند غافل از اینکه با این اشتباه تاوان سختی را پس خواهند داد.”

 

عابدی تصریح می‌کند: “با انفجار تریلی راننده فرار می‌کند؛ ولی نور ساطع شده از انفجار تانکر سوخت خلبان‌های آمریکایی را دچار مشکلی می‌کند که در علم هوانوردی به آن اثر بلاند نایت ویژن می گویند. یعنی نور شدید ناگهانی در فضای تاریک شب باعث می‌شود، خلبان‌ها بینایی خود را برای لحظاتی از دست بدهند. در نتیجه این دو اشتباه کلیدی هلی کوپتر با هواپیما تصادم می‌کند و در نتیجه انفجار مرگبار، تلفات سختی وارد می‌شود.”

 

حقایقی که به مردم گفته نمی‌شود

به‌جرات می‌توان اهمیت و ریشه این اشتباه در سوخت‌گیری در حین عملیات را می‌‌توان با شرایط ماموریت پیچیده فانتوم‌های ایرانی در حمله به پایگاه سه‌گانه (الولید، المرصنه والطبعات) معروف به اچ-۳ در مرزهای غربی عراق مقایسه کرد که سوخت‌‌گیری در ارتفاع بسیار پایین و کمتر از ۱۸۰ متری زمین با وجود موانع زمینی و حتی خطرات اثر توربولانس و از همه مهم‌تر در منطقه مرزی عراق و ترکیه را در دستور کار داشتند و با موفقیت کامل و بی‌نقصی انجام دادند. این عملیات که کمتر از یک‌سال بعد از واقعه طبس و تنها دو سال پس از ترک مستشاران آمریکایی، در ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ عملیاتی شد نیز نشان می‌دهد ارتش ایران چگونه سیر تحول پرسرعتی را در زمانی کوتاه تجربه کرد تا توانمندی فنی خود را در سطوحی دست‌نیافتی به نمایش بگذارد.

 

با این اوصاف، به جرات می‌توان گفت اثبات اثر مکتب فکری ولایت فقیه در تحول ارتش زبده ایران به یک ارتش تراز انقلاب و سهم بزرگی که در بازدارندگی دشمن در حمله به ایران و منافع استراتژیک آن در منطقه دارد و پرداختن به سهم ارتش در گوشزد این اقتدار به خصم تا دندان مسلح، آن طور که باید و شاید جدی گرفته نشده است.

 

عابدی در این باره می‌گوید: “هنوز ما یک موزه تخصصی برای واقعه طبس نداریم. این تجهیزات امروز کجاست. هر وسیله و قطعهٔ آن پراکنده شده است. ما در این چهل ساله زورمان نرسید که برای این واقعه یک موزه‌ تخصصی تاسیس کنیم. همین باعث شده درس‌های مهمی که می‌شود از واقعه طبس گرفت محدود شود. این رویکرد یک خطای راهبردی است که باعث می‌شود حاشیه این عملیات‌ها از متن پررنگ‌تر دیده شود.”

 

این کارشناس نظامی تصریح می‌کند:”آقای چمران در سه دهه پیش مسئول بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس بود و موافق انجام طرح پیشنهادی برای موزه بود؛ ولی با وجود اینکه کلنگ در طبس آن زده شد این موزه هیچ گاه شکل نگرفت. یعنی حتی اگر از بعد اقتصادی هم نگاه کنیم، دچار خسران شدیم. ماجرای شکست پنجه عقاب بهترین کلاس درس برای دانشجویان نظامی دنیا است که می‌تواند درآمدزایی قابل توجهی برای آن منطقه نیز داشته باشد.”

 

عابدی گفت: “هنوز شبهات زیادی درباره عملیات پنجه عقاب مطرح می‌شود که نشان از اهمیت بالای آن دارد. برخی مدعی شدند شوروی در عدم موفقیت آمریکایی‌ها دست داشت و حتی عده‌ای مدعی شدند مقصد آنها افغانستان بود نه تهران. وقتی حقایق به مردم گفته نمی‌شود نتیجه همین خواهد شد. اتفاقی به این بزرگی و عظمت که خداوند لطف کرد تا موجب عزت ما شود به کناری گداشته و فراموش می‌شود.”

 

منتشر شده در روزنامه کیهان

 

 

[widget id='text-14'] [widget id='custom_html-20'] [widget id='dpt_display_post_types-12'] [widget id='text-23'] [widget id='media_gallery-9']