رستم اسطوره ایرانی و از شخصیتهای کلیدی تاریخ فرهنگ ایرانی است و شواهد نشان میدهد این شخصیت جذاب میراث باورهای نیکان ما از ده هزار سال پیش است.
پاژنیوز | درباره تقسیمبندی ادوار پیش از تاریخ و زمان دقیق آن ادوار بین دانشمندانِ باستانشناس اختلاف نظر است ولی در یک تقسیمبندی بسیار کلی میتوان آن دوران را به دو دوره پارینهسنگی و نوسنگی تقسیم کرد؛ هر چند که خودِ این دو دوره نیز به ادوار خُردتری تقسیم میشوند. در دورۀ پارینهسنگی که از صدها هزار سال پیش آغاز و تا حدود ۱۰ هزار سال پیش ادامه مییابد و یکی از طولانیترین و سازندهترین ادوار تاریخ است، مردم به شکار حیوانات و گردآوری غذا مشغول بودند و پس از آن، عصر نوسنگی از حدود ۱۰ هزار سال قبل شروع و تا حدود ۶ هزار سال قبل ادامه مییابد و مقارن با اختراع کشاورزی توسط بشر است و نطفه تمدن امروزی با آغاز آن بسته میشود .
عصر شکار و گردآوری غذا که در دوره پارینهسنگی رواج داشت بیش از ۹۰ درصدِ کل حیات بشر را به خود اختصاص داده بود و گروههای انسانی که کوچرو و شکارچی بودند کاملاً به محیط زندگی پیرامون خود وابستگی داشته و به دنبال گلههای شکار حرکت میکردند و مقصدشان با مقصد گلههای شکار یکسان بود. انسانهای عصر شکار از آنجا که برای تهیه غذا لازم بود دائماً با شکار دست و پنجه نرم کنند و آنان را به چالش بطلبند افرادی شجاع، دلیر و قوی بودند و بایسته بود همیشه آمادگی جسمی و ذهنی خود را در مقابله با حیوانات خطرناک حفظ کنند و در یک اتحاد منسجم و پیوسته به سر برند.
با فرا رسیدن دوران نوسنگی و عصر کشاورزی، وحدت مردم عصر پارینهسنگی خاتمه یافت و بقایای جوامع شکارچیِ عصر پارینهسنگی به تدریج راه خود را به درون جوامع حاشیهای یا جوامعی که دسترسی به آنها دشوار بود از جمله: صحراها، جنگلهای بزرگ و کوهها بازکردند.
این دور افتادگی و انزوای جوامع پارینهسنگی به معنای نابودی رفتار و معنویت خاص مردمان شکارچی نبود؛ بلکه شکار حیوانات به عنوان یکی از راههای اِمرار معاش در جوامع زراعتگر ادامه یافت و احتمالاً آن دسته از شکارچیانی که مایل نبودند نقش فعالی در اقتصاد زراعتگران داشته باشند بهعنوان محافظان روستاها استخدام شدند تا از روستاییان، نخست در مقابل جانوران وحشی که دائماً به جمعیتهای ساکن حمله میکردند و بعداً در مقابل دستههای راهزنان حمایت کنند. همچنین احتمالاً نخستین سازمانهای نظامی از میان این گروههای شکارچی که به صورت محافظ عمل میکردند شکل گرفت.
شکارگری ابزاری سیاسی و وسیله نمایش قدرت برای پادشاهان
در این دوران – یعنی عصر کشاورزی و رونق یکجانشینی- هر چند شکارگری به عنوان شیوه گذرانِ زندگی، تا اندازهای از رونق افتاده بود ولی موضوع شکار به حالِ خود رها نشد؛ بلکه شکلی نمادین یافت و در تمدنهایی چون ایران و بینالنهرین به ابزاری سیاسی و وسیله نمایش قدرت برای پادشاهان تبدیل شد. برای نمونه، بازتاب صحنه نبرد برخی پادشاهان و پهلوانان با شیر یا موجودات اسطورهاییی چون اسبِ بالدار و حیواناتی با سرِ انسان، همگی بر اهمیت این موضوع تأکید دارد و وسیلهای برای کسب مشروعیت و مقبولیت به شمار میرفت
با بررسی اساطیر ملل گوناگون و نحوه و زمانِ ساخت آنها، میتوان گفت انسانها در همه ادوار تاریخ دست به اسطورهسازی زدهاند و با آن زندگی کردهاند. دوران عصر شکارگریِ بشر نیز از این قاعده مستثنی نیست و انسانهای شکارگر، اساطیری متناسب با افکار، عادات و سبک زندگی خود داشتهاند. با فرا رسیدن عصر کشاورزی، اساطیری متناسب با عنصر زرع و کشت و زمین رواج یافت و اسطورههای قهرمانیِ عصر شکار و دوران کهنسنگی که مبتنی بر «قهرمانی مرد» که دست به سفرهای مخاطرهآمیز میزند بود، جای خود را به الاهگان مؤنث که مادرـ زمین، نمادِ آن به شمار میآمد، داد.
هر چند که بیش از ۱۰ هزار سال از عصر شکارگری و اساطیر آن میگذرد و بشر، ادواری چون دوران کشاورزی، دوران تمدنهای اولیه (۴۰۰۰ تا ۸۰۰ ق.م)، عصر محوری (۸۰۰ تا ۲۰۰ ق م) و دوران پسامحوری (از حدود ۲۰۰ ق م تا ۱۵۰۰ م) را طی کرده است؛ ولی این بدین معنی نیست که اساطیر و قهرمانان عصر شکارگری به کلی از میان رفته و یا تماماً تغییر چهره دادهاند؛ بلکه با دقت و موشکافی در اسطوره ایرانی رستم و حماسههای اسطورهای میتوان هنوز رگههایی از اساطیر و قهرمانان عصر شکارگری را مشاهده کرد.
ریشهشناسی داستانها و شخصیت رستم
در پژوهش هایی که درباره ریشهشناسی داستانها و شخصیت رستم شده است برخی او را چهرهای برگرفته از داستانهای اساطیری و برخی نیز برآمده از درازنای تاریخ میدانند. دیویدسون و به تبعِ او بدرالزمان قریب، اسطوره ایرانی رستم را در ارتباط با ایزدِ کهنِ هند و اروپایی آپام نپات – که در متون ودایی خدای آبها و در اوستا از وی با عنوان فرزند آبها یا نوه آبها یاد شده است- میدانند. اردستانی رستمی، رستم را با نوه ایزدِ آپام نپات یعنی تیشتر میسنجد و هشت دلیل را در تشابه این دو چهره برمیشمارد. مهرداد بهار نیز بر این باور است که رستم تجسّم داستانیِ ایندره خدایِ ودایی است . فون اشتاگل برگ، هوسینگ، ویکندر، مولر و دوش گیمن رستم را جایگزین حماسیِ گرشاسبِ اسطورهای تصور کردهاند و خالقی مطلق نیز الگوی نخستینِ پهلوانیهای رستم را مأخوذ از دلاوریهای گرشاسب میداند.
در بین پژوهشگران، مارکوارت و به تبع او هرتسفلد از جمله کسانی هستند که دو جنبه تاریخی و اساطیری برای رستم قائل اند. آن دو، علاوه بر اینکه جنبه اساطیری رستم را با گرشاسب یکی میانگارند جنبهای تاریخی نیز برای او قائل اند و رستم را همان گندفر پادشاه اشکانی ـ سکایی که در نیمه نخست سده اول بر جنوب شرقی ایران و کابل و شمال غربی هند حکومت میکرد، میدانند. جهانگیر کویاجی نیز بدونِ ذکر نامِ شخصیتی تاریخی، رستم را از جمله شاهزادگانِ بزرگ هندی ـ پارتی میداند.
در همه این پژوهشها سعی بر آن شده است تا زمانی تاریخی یا اسطورهای برای رستم تعیین گردد. نزدیکترین زمانِ زندگی رستم به ما دوران اشکانیان تصور شده و دورترین زمان مربوط به اساطیر ودایی و هندو اروپایی است.
با توجه به شواهدی که از دلِ داستانهای مربوط به اسطوره ایرانی رستم استخراج میشود؛ با در نظر گرفتنِ رفتار، سبک زندگی، دین، نوعِ پوشش و حتا جنگافزار رستم، اینگونه به نظر میرسد که تاریخ اساطیری او بسیار کهنتر از زمانی است که پژوهشگران تعیین نمودهاند و احتمالاً زمان او به عصر شکارگریِ بشر باز میگردد.
دورشکارگری بشر یکی از طولانیترین و در عین حال تأثیرگذارترین ادوار تاریخ است. در این دوره، انسانهایی جنگجو زندگی میکردند که در نبرده ی دائمی با حیوانات به سر میبردند و بعدها تبدیل به چهرههایی اساطیری شدند. شاید بتوان این فرضیه را مطرح کرد که اسطوره ایرانی رستم دستان، پهلوانی مربوط به عصر شکارگری بوده است که در فراز و فرودِ ادوار تاریخیِ بشر و با تغییر و تحولاتی خود را به حماسههای پهلوانی پارسی رسانده است. با توجه به شواهد و دلایل زیر که رگههایی از عصر شکارگری را به نمایش میگذارند میتوان در پی اثبات این فرضیه برآمد:
بیشترِ نبردها و جنگهای رستم، با حیوانات یا موجوداتی اهریمنی است که در سان و سیمای حیوانات ظاهر میشوند و میتوان بر آن بود که یکی از مهمترین ویژگیهای رستم، شکارگری اوست.
ببر بیان پوشیِ رستم، یادگاری از پوشش عصر شکارگری است که مردم آن عصر جامه خود را از پوست حیوانات تهیه میکردند. گرزوری رستم که یکی از خصایص رزمی اوست، یادآور استفاده مردم عصر شکار از گرز در شکار حیوانات است. رستم به مانندِ انسانهای عصر شکار رابطهای صمیمی، نزدیک و عرفانی با برخی حیوانات چون رخش و سیمرغ دارد و حتا با آنان نیز سخن میگوید. شمنها در اصل متعلق به عصر شکارگری هستند و زال پدر رستم نیز در شاهنامه در کسوت یک شمن ظاهر میشود.ظاهراً یکی از مهمترین خدایان عصر شکارگری خورشید بوده است و مهرپرستی اسطوره ایرانی رستم نیز یادآور زندگی او در عصر شکارگری است.