امروزه با وجود جنگهای متعددی که در گوشه و کنار جهان رخ میدهد اهمیت قدرت نرم بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مبناهای ایجاد قدرت نرم استفاده از ظرفیت هنر بهویژه در حوزه بینالملل یا به عبارتی دیپلماسی هنر است.
پاژ نیوز | معروف است که میگویند زیباترین اندیشهها هم اگر در قالب هنر عرضه نشود، فراموش خواهند شد. محتملا اگر حکیم طوس کمر زیر بار سرایش شاهنامه خم نمیکرد و بهاران عمر عزیز به خزان نمیداد، امروز زبان فارسی نیز نمیتوانست در مقابل موجهای فرهنگی متفاوت و مستمر قامت راست و استوار کند.
فارسی قدرت است
هنر همان زبان شگفتی است که حرف دل و بطن آدمی را به گوش جان دیگر ابنا بشر مینشاند و هنگامی که با زبان فارسی عجین میشود گویی خط و ربطی افسونگرانه پیدا میکند و از مثلها و متلها و بیت بیت اشعار گرفته تا دلربایی خطوط نستعلیقاش و رازهای شگفت واژگانش مرزها را درهم مینوردد و کاری میکند کارستان.
نهتنها فلات ایران، بلکه ازشرق تا غرب گیتی بارها شکوه زبان فارسی را در لباس هنر به تماشا نشسته و مفتون آن شده؛ لیکن گویی امروز این پتانسیل و ثروت بزرگ ملی جایی در دیپلماسی هنر ندارد.
بهعنوانمثال، حوزه تمدنی مشترک ما بهویژه در شرق خراسان که امروزه به افغانستان معروف است یک زمین بازی ارزشمند از لحاظ تشابه فرهنگی و ارتباط تجاری کهن است. در حاشیه مرز مشترک با سه استان به طول ۹۳۶ کیلومتر زبان فارسی ارتباط را آسان کرده و پیوندی ناگستستنی باستانی ورای مرزهای سیاسی همچنان پا برجا است. با این وجود در این عرصه مدتها است قافیه را باختیم.
دیپلماسی هنر ابزاری برای شکستن ترفند و نیرنگ فراق اقوام
سید حسن حسینی، سردبیر صدای افغان میگوید: خیلیها از این ویژگی زبان فارسی استفاده کردند. بسیاری از رسانهها که خارج از ایران به شکل نشر سریال یا خبر با برنامه تولیدی دارند، بهخاطر اینکه با هزینه کمتری تولید کنند، از مهاجرینی که در داخل ایران به دنیا آمدند و در این جا بزرگ شدند یا اینکه سالهای متمادی در ایران زندگی کردند، بهخصوص در رابطه با دوبلاژ سریالها استفاده میکنند.
درواقع وجود مهاجرینی که در ایران رشد پیدا میکنند و به کشور خود باز میگردند یک فرصت ایدهآل برای تعمیق رابطهها است که میتواند هزاران ترفند و نیرنگ فراق و جدایی بین این اقوام قدیمی را باطل کند و عطش دلهای خسته از ترفندهای سیاسی را با زلال جاری محبت سیراب کند.
حسینی تصریح میکند: یک مرکزی را بهصورت سرمایهگذاری، البته با هماهنگی تلویزیون طلوع و موبی گروپ، ایجاد کردند و بسیاری از سریالهایی که از شبکههای جم تی وی و سایر شبکههایی که خارج از جمهوری اسلامی ایران برای مردم ایران برنامه نشر میدهند، از مهاجرین بهعنوان دوبلر استفاده میکردند. چرا که این جوانان سالهای سال در مدارس راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه درس خوانده بودند و آن لهجه خالص و سلیس فارسی را روان صحبت میکردند. بههمین خاطر با هزینه بسیار کم در حد مثلاً ۱۰۰ یا ۱۵۰ دلار ماهانه با این مهاجرین بسیاری از سریالها را دوبلاژ میکردند یا این محصولات را به شبکهها میفروختند و حتی از خود آن شبکه در این کار سرمایهگذاری میکردند. درنتیجه بولد مادی هم برای همان شبکهها و هم برای کسانی که در آن سرمایهگذاری میکردند ایجاد میشد.
لیکن گره کار کجاست که دیگران از ظرفیت بادآورده دیپلماسی هنر استفاده میکنند و ما تشنه لبان بر لب کوزه نشستیم. حسینی فعال رسانهای در حوزه افغانستان بیان میکند: متاسفانه از مشکلاتی که در جمهوری اسلامی ایران در رابطه با مهاجرین وجود دارد، عمدتا قوانین دستوپا گیری است یا اصلاً در بسیاری موارد ما هیچ قانونی در رابطه با مهاجرین نداریم. مثلاً در رابطه با یک موضوع روز مهاجرین مسئولین میمانند که چگونه عمل کنند و نمیدانند دست آنها باز هست یا نیست. عدم وجود قانون یکی از معضلات است و تنها موضوع این نیست که قوانین سختگیرانه وجود داشته باشد.
این کارشناس رسانه توضیح میدهد: اگر قانونی هم بوده مربوطبه ۴۰ یا ۵۰ سال یا حتی مربوطبه ٰرژیم پهلوی بود که به بخشی از مسئله اشاره کرده و مسائل جدیدی که مطرح شده توجهی ندارد، چون با گذشت سالها باید قوانین و مسائل بهروز و جدید شوند، و هنوز مشکلاتی برای مهاجرین وجود دارد. از همین جهت ما نمیگویم مسئولین نظام جمهوری اسلامی با مهاجرین مشکل دارند، خیر، مسئولین نظام اتفاقا به فکر مهاجرین بودند و در رابطه با مهاجرین کارهای بزرگی کردند؛ اما غربیها فارغ از این قوانین، آنهم بخشهای خصوصی، نه بخش دولتی در این زمینه کار و فعالیت کردند و از بسیاری پتانسیلها به نفع خودشان استفاده کردند.
گذر از مرزی بر کاغذ سیاست به قلم استعمار پیر
اینگونه است که برادران باستانی در ورای مرزی بر کاغذ سیاست به قلم استعمار پیر، گاهی چنان از هم بیگانه میشوند که یکدیگر را رقیب هم میپندارند و همین رویه باعث میشود که عرصههای دیگر قدرت نرم این کهن فرهنگ نیز محل منازعه شود.
درواقع ما اکنون درحوزه دیپلماسی رسانهای نیز که بخشی از قدرت نرم است و گاهی نیز خود را به مرزهای هنر نزدیک میکند همین شرایط را داریم. دیپلماسی رسانهای را باید روی دیگر دیپلماسی هنر دانست؛ چرا که این دو در رشد و تاثیر گذاری یکدیگر پیوندی ناگستستنی دارند.
حسینی در اینباره میگوید: در موضوع خبرنگاری، کسانی که در ایران زندگی کردند و با فرهنگ و آداب و رسوم ایران آشنا شدند در رسانههایی مثل بیبیسی، ایراناینترنشنال جذب میشوند. حتی بسیاری از مدیران برجسته بیبیسی مثل آقای جمال الدین موسوی که ایشان در جمهوری اسلامی ایران بزرگ شده، درس خوانده و با محیط ایران آشنا بوده. به همین صورت سایر افردای دیگری هم هستند که در سطح مدیریت کلان بیبیسی مخصوصا بیبیسی فارسی و همینطور ایران اینترنشنال و سایر رسانهها از این پتانسیلها استفاده کرده، میکنند و در آیند نیز همین پلان و برنامه را دارند.
این کارشناس رسانه بیان میکند: در اواخر بهار امسال آقای توماس وست نماینده ویژه آمریکا با بسیاری از خبرنگاران افغانستانی، باتوجهبه شرایطی که در نتیجه استقرار طالبان پیش آمده بود، نشستها و صحبتهای جدی انجام دادند. در همان زمان نشستی در بروکسل نیز برگزار شد که در آنجا هم از خبرنگاران افغانستانی که به گفته خودشان پناهنده شده بودند و همچنین افرادی از کشورهای مخنلف اروپایی حتی از آمریکا و سایر کشورها را با هزینه بسیار گزافی گرد هم جمع کردند تا یک اتحادیه جدیدی از این خبرنگاران یا رسانهها بهوجود بیاوردند و خواهناخواه بتواند از این پتانسیلها به نفع خودشان حتی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کنند. فرض ما بر این است که این افراد اگرچه زمانی در ایران بودند؛ ولی بهلحاظ داشتن مشکلات اقتصادی و امنیتی در دامن یا دام آنها بیفتند به هر شکلی از آنها سوءاستفاده شود.
درحقیقت پتانسیل خود ساخته ما به دلیل نبود آیندهنگری ناگهان به مهره کسانی تبدیل میشود که بهدنبال صید ماهی از آب گلآلود هستند.
خوب میدانیم که هم هنر و رسانه میتواند ذهن مخاطب خود را تغییر دهد یا حتی تسخیر کند. بنیان رابطه و مراوده در خراسان کهن نیز ریشه در عمق جان و دل بومیان این منطقه دارد. هر چند مرز سیاسی باعث گسست این جوامع شده؛ ولی بسیاری از پتاسنیلها همچنان برای بهره بردن از دیپلماسی هنر و رسانه دراین منطقه در دسترس است.
درعین حال با نگاهی خلاقانه و دوراندیش حتی میتوانیم از ظرفیت بزرگ مهاجران افغانستان برای پر کردن خلاها استفاده کنیم؛ لیکن به کنار رود زمان به تماشا نشستهایم و دیگران بازیگر اصلی دیپلماسی هنر در این خطه شدند.
منتشر شده در روزنامه جامجم